خواندنی های جالبی که تو یاهو  دریافت کردم

 
وجدان صدای خداوندی است.
- لامارتين
در میان دستهایت عشق پیدا می شود

زیر باران نگاهت نسترن وا میشود

با عبور واژه ها از گوشه ی لبهای تو

مهربانیهای قلبت خوب معنا می شود!!!!!!!!!
سحرگاهان كه عرش كبريايي مي سرايد
نغمه توحيد ، تو كه آهسته مي خواني
قنوت لحظه هايت را ميان
ربناي سبز دستانت ؛ دعايم كن
گاهی وقتها از نردبان بالا می روی تا دستان خدا را بگیری
غافل از اینکه خدا پایین ایستاده و نردبان را محکم گرفته که تو نیفتی.
حقيقت چيزي نيست که نوشته مي‌شود .. آن چيزي است که سعي مي‌شود پنهان بماند!

اگر همواره مانند گذشته بينديشيد، هميشه همان چيزهايي را به‌دست مي‌آوريد كه تا بحال كسب كرده‌ايد .
- فاينمن
دوستان جديد پيدا کنيد اما دوستان قديمی را هم حفظ کنيد، اينها نقره و آنها طلا هستند.
- پرمودابترا

دوست هر کس خرد و دانش او و دشمنش جهل و نادانی اوست.
- امام رضا(ع)
راز موقع دوستی را زمان دشمنی ابراز کردن؛ دور از جوانمردی انسانيت و مردانگی است.
- امام جعفر صادق(ع)
آقا بيا تا زندگي معنا بگيرد
شايد دعاي مادرت زهرا بگيرد
آقا بيا تا با ظهور چشم هايت
اين چشم هاي ما کمي تقوا بگيرد
-----
سلامتي و تعجيل در فرجش صلوات
در بن بست هم راه آسمان باز است، پرواز را بیاموز...
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی یاد نگرفتم.
باران باش! هیچکس به باران عادت نمی کند، هر وقت بیاید خیس می شوی...
تفاوت بزرگی میان دوست نداشتن رفتار دیگری، با دوست نداشتن خود او وجود دارد.

كسي را براي دوستي انتخاب كن كه دلش آنقدر بزرگ باشد براي جاشدن تو دلش خودت را كوچك نكني
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
زندگی بدون موسیقی اشتباه است
كلاغ و طوطي هر دو زشت و سياه آفريده شدند. طوطي اعتراض كرد و زيبا شد، كلاغ هم راضي به رضاي خدا بود. اكنون طوطي در قفس است و كلاغ آزاد.
عشق عینک سبزی است که با آن انسان کاه را یونجه می‌بیند .(( مارک تواین ))

بازنده ها در هر جواب مشكلي را مي بينند، ولي برنده در هر مشكلي جوابي را مي بيند.
بازنده در هر جواب مشكلي را مي بيند، ولي برنده در هر مشكلي جوابي را مي بيند.
هر لحظه گنج بزرگي است، گنجتان را مفت از دست ندهيد!
باز به خاطر بياوريد كه زمان به خاطر هيچكس منتظر نمي ماند.
ديروز به تاريخ پيوست، فردا معماست، و امروز هديه است.
عجب رسمی است رسم آدمیزاد که دور افتاده را کم می کند یاد
آدما از جنس برگند . گاهي سبزند ، گاهي پائيزن و زردند . زمستون ديده نميشن . تابستون سايبون سبزند. آدما خيلي قشنگن
. حيف كه هر لحظه يه رنگند
آرامش: چيزي است که مي گذارد در ميان شرايط سخت ، بماني و آرام باشي
ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند...
چه تلخ است قصه عادت
Always remember to slow down in life; live, breathe, and learn; take a look around you whenever you have time and never forget everything and every person that has the least place within your heart.
درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است"
اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید ، خوب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید. شریعتی
لبخند، شاخه گلی است که گیرنده آن را بدون جواب نخواهد گذاشت.
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت یلدایتان مبارک
ادمک آخر دنیاست، بخند. آدمک مرگ همین جاست، بخند. آن خدایی که بزرگش خواندی، بخدا مثل تو تنهاست، بخند. دستخطی که تو را عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست، بخند. فکر کن درد تو ارزشمند است، فکر کن گریه چه زیباست، بخند. آنچه به یادت دادیم، پر زدن نیست که درجاست، بخند. آدمک نغمه آغاز نخوان، بخدا آخر دنیاست، بخند
تنها انانی شایسته زیستند که از مرگ نهراسند رومل
ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم.
– سام کین
زندگی به من اموخت چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت چگونه زندگی کنم و تو به من اموختی چگونه دوستت بدارم اما به من نیاموختی چگونه فراموشت کنم
در گذر زمان روزها همه با تلخي وشيريني خود ميگذزند عشقها ميميرند رنگها رنگ دگر مي يابند وفقط خاطرات چه تلخ و چه شيرين ذست ناخورده به جا مي ماند
You can take a horse to water but you can't make him drink!
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟

زنده را تا زنده است قدرش بدان
ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود؟
درباره درخت بر اساس میوه هایش قضاوت می کنند نه بر اساس برگهایش.
A diplomat is a man who always remembers a woman's birthday but never remembers her age.
- Robert Frost
دير ميفهميم که زندگي همان روزهايي بود که زود سبري شدنش را آرزو ميکرديم
بین روزهای سخت و آدم های سخت، این آدم های سخت اند که می مانند نه روزهای سخت.
تاریک ترین لحظه های شب، نزدیک ترین لحظه به طلوع خورشید است. پس از لحظه های تاریک زندگی نهراسید.
تقريبا همه ميتوانند در برابر فلاکت و بدبختي مقاومت کنند. اگر ميخواهي فردي را امتحان کني, به او قدرت بده.
- آبراهام لينکولن
در زندگی ثروت حقیقی مهربانی است ، و بینوایی حقیقی خودخواهی.
- وینه
اگر مشکلی داری، به دلیل طرز فکر توست و تنها راهی که می توانی مشکلات را برای همیشه حل کنی، این است که طرز فکرت را تغییر دهی.
- وین دایر
چرخهای سنگین و زنگ زدۀ زندگی با دستهای نامرئی امید می چرخد.
- ناصرالدّین صلب الزمانی
خوارترین کارفرما کسی است که با ندادن و یا کم کردن دستمزد زیر دست فرمانروایی می کند.
- اُرد بزرگ
اراده‌ی مرد عامل خوشبختی اوست.
- شچدرین
هر کس بد ما به خلق گوید
ما صورت او نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
با همسر خود مثل يك كتاب رفتار كنيد و فصل هاي خسته كننده او را اصلا نخوانید.( سوني اسمارت)
گاهي اوقات آدم بايد درست مثل يه رهبر ارکستر به همه پشت کنه و مشغول کار خودش بشه چون وقتي کارش به اتمام رسيد بر مي گرده و همه اونايي که بهشون پشت کرده بود مجبورن تشويقش کنن
صداقت تو را نجات خواهد داد هر چند از بیان آن بهراسی
شیر آفریقایی هر شب که می خوابد می‌داند که فردا باید از کندترین غزال آفریقایی کمی تندتر بدود تا از گرسنگی نمی‌رد.

و غزال آفریقایی هر شب که می‌خوابد می‌داند که فردا باید از تندترین شیر آفریقایی کمی تندتر بدود تا کشته نشود.

مهم نیست که تو شیر هستی یا غزال مهم این است که فردا را از امروز تندتر بدوی.
زندگي گره اي نيست كه در جستجوي گشودن آن باشيم زندگي واقعيتي است كه بايد آن را تجربه كرد
گرامي ترين و زيبا ترين ها در جهان نه ديده مي شوند و نه حتي لمس مي شوند ، آنهارا تنها بايد در دل حس كرد.

نيكي هنري نيست به اميد تلافي
نيكي به كسي كن كه به كار تو نيايد
بزرگترين گناه من طمع بخشش تو بود
ما را كرامت تو گنه كار كرده است
سر چه باشد كه فداي قدم يار كنم
اين متاعي است كه هر بي سر وپايي دارد

یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه.....
اگر انسان یک روز از خودخواهی بگذرد ,همه اوراخوب می پندارند .
زندگي يه پل قديميه.به اين فكر نكن كه اگر تنها ازش بگذري ديرتر خراب ميشه،به اين فكر كن كه اگه افتادي يكي باشه كه دستتو بگيره
گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه ، بودن در فریاد نیست


هرگز چشمانت را براي کسي که معني نگاهت را نمي فهمد گريان نکن

انسان موفق كسي است كه زمين بخورد اما بر زمين نماند
شاد بودن هنريست شاد کردن هنري والاتر ليک هرگز نپسنديدم به خويش که چون يک دلقک بي جان شب و روز بي خبر از همه خندان باشيم بي غمي درد بزرگيست که دور از ما باد........
دو چيز را فراموش نكن : ياد خدا و ياد مرگ . دو چيز را فراموش كن : بدي ديگران در حق تو و خوبي تو در حق ديگران . چهار چيز را نگه دار : گرسنگيت را سر سفره ديگران، زبانت را در جمع، دلت را سر نماز و چشمت را در خانه دوست
دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی
شاید زندگی قصه ای است که کودکان از آن آگاهند که زندگی را با گریه آغاز می کنند
من ان گلبرگ مغرورم که مي ميرم ز بي ابي ولي با خفت و خاري پي شبنم نمي گردم
مالحظه ها رو مي گذرونيم تا به خوشبختي برسيم ولي افسوس که خوشبختي همان لحظه هايي بود که گذراند
خدايا ! ما اگر بد کنيم،تو را بنده هاي خوب بسيار است ،تو اگر مدارا نکني ما را خداي ديگر کجاست ؟
۲.نميدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی آنقدر مشتاقم که از خاک گلويم سوتکی سازد
گلويم سوتکی باشد به دست طفلکی گستاخ و بازيگوش
و او يکريز و پی در پی دم گرم خودش را در گلويم سخت بفشارد
و خواب خفتگان را آشفته سازد
بدينسان بشکند دايم سکوت مرگبارم را....
آنجا که نفرت هست امکان عشق هم هست فقط کافیسا از میان این دو یکی را انتخاب کنیم
هرگز عاشق نشو اما تا میتوانی دوست بدار
به کودکان توجه به جوانان اعتماد به سالمندان احترام
گر کسی گذشته اش را در گورستان فراموشی دفن نکند خود کفن پیامد های گذشته میشود.
به چشمانت بیاموز که هر کس ارزش دیدن ندارد
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی / دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند ،
عشق بورز به آنها که دلت را شکستند ،
دعا کن برای آنها که نفرینت کردند ،
درخت باش بر غم تبر ها ...
بهار شو و بخند ،
که خدا هنوز آن بالا با ماست .
گویند بهشت و حور عین خواهد بود آنجا می‌ناب و انگبین خواهد بود
گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟ چون عاقبت کار چنین خواهد بود

زان پیش که نام تو ز عالم برود

می خور که چو می بدل رسد غم برود

بگشای سر زلف بتی بند به بند

زان پیش که بند بندت از هم برود
عمرت تــا کـی بـه خودپرستی گــذرد

یا در پـی نـیستی و هستی گــذرد

می خور که چنین عمر که غم در پی اوست

آن بـه کـه بخواب یا به مستی گذرد
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود

نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود

زين پيش نبوديم و نبد هیچ خلل

زين پس چو نباشيم همان خواهد بود
چون مرده شوم خاک مرا گم سازيد

احوال مــرا عبرت مــردم سازيد

خاک تن من به باده آغشته کنيد

وز کـالبدم خشت سر خم سازيد
آورد به اضطرارم اول به وجود

جز حیرتم از حیات چیزی نفزود

رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود

زين آمدن و بودن و رفتن مقصود
این قـافـله عـمر عجب می گذرد

دریاب دمی که با طرب می گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را کـه شب می گذرد

ا
مـن هیچ ندانم که مرا آن که سرشت

از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت

جامی و بتی و بربطی بر لب کشت

اين هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت
از آمدنم نبود گردون را سود

وز رفتن من جاه و جلالش نفزود

وز هیچکسی نيز دو گوشم نشنود

کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است

گويی ز لب فرشته خويي رسته است

پا بر سر هر سبزه به خــواری ننهی

کان سبزه ز خاک لاله رويی رسته است
چون حاصل آدمی در اين جای دو در

جز درد دل و دادن جان نيست دگر

خرم دل آن که يک نفس زنده نبود

و آسوده کسی که خود نزاد از مادر
گویند که دوزخی بود عاشق و مست

قولی است خلاف دل در آن نتوان بست

گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود

فردا باشد بهشـت همچون کف دست
اين کوزه چو من عاشق زاری بوده است

در بند ســر زلف نــگاری بــوده است

ايــن دسته کــه بر گردن او می بـینی

دستی است که بر گردن ياری بوده است
ما لعبتگانيم و فلک لعبت باز

از روی حقیقتی نه از روی مجاز

یک چند درین بساط بازی کردیم

رفتیم به صندوق عدم یک یک باز
گردون نگری ز قد فرسوده ماست

جیحون اثری ز اشک آلوده ماست

دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست

فردوس دمی ز وقت آسوده ماست
فصل گل و طرف جویبار و لب کشت

بــا يـک دو سـه دلبـری حــور سـرشت

پيش آر قــدح که بـاده نــوشان صــبوح

آسوده ز مسجدند و فــارغ ز بـهشت
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز

تا زو طلبم واسطه عمر دراز

لب بر لب من نهاد و می گفت به راز

می خور که بدین جهان نمی آیی باز
خیام اگر ز باده مستی خوش باش

با لاله رخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است

انگار که نیستی چو هستی خوش باش
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی

هر لحظه به دام دگری پــا بستی

گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم

آیا تو چنان که می نمایی هستی
من بی می ناب زيستن نـتـوانم

بی باده کشید بار تن نـتـوانم

من بنده آن دمم که ســاقی گـوید

يک جام دگر بگیر و من نتوانم
در گوش دلم گفت فلک پنهانی

حکمی که قضا بود ز من می دانی ؟

در گردش خود اگر مرا دست بدی

خود را برهاندمی ز سرگردانی
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من

وین حرف معما نه تو خوانی ونه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو

چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
هنگام سپیده دم خـروس سحری

دانی که چرا همی کند نوحـه گری

یعنی که نمودند در آیـینه صبح

کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو

بر درگه او شهان نهادندی رو

ديديم که بر کنگره اش فاخته ای

بنشسته همی گفت که کوکو کوکو؟
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه

وين عمر به خوشدلی گذارم یا نه

پر کن قدح باده که معلومم نیست

کاين دم که فرو برم برآرم یا نه
دنیا بـمراد رانـده گیر آخــر چه

وین نامه عمر خوانده گیر آخر چه

گیرم که بکام دل بماندی صد سال

صد سال دگر بمانده گیر آخر چه
از آمـدن بـهار و از رفـتن دی

اوراق وجــود مـا هـمی گــردد طی

می خور، مخور اندوه که گفته است حکیم

غم های جهان چو زهر و تریاقش می
تا هشيارم طرب زمن پنهانست

چون مست شدم در خردم نقصاست

حالي است ميان مستي و هشياري

من بنده آن كه زندگاني آنست
ما با می و معشوق و شما دیر و کنشت ما اهل جحیمیم ( جهنم ) و شما اهل بهشت
تقصیر من از روز ازل چیست ؟ بگو نقاش چنین بلوح تقدیر نوشت
اينجا براي از تو نوشتن هوا كم است
دنيا براي از تو گفتن مرا كم است
اكسير من،نه اينكه مرا شعر تازه نيست
من از تو مي نويسم و اين كيميا كم است
خون هر آنچه غزل كه نگفتم به پاي توست
آيا هنوز آمدنت را بها كم است...
اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید ، خوب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید. شریعتی
امام علی(ع):ای مالک!اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشدو تو ندانی.

امام علی

امام علی(ع):ای مالک!اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشدو تو ندانی.

دکتر علی شریعتی

 

خدایا ازعشق امروزمان برای فردایی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم قدری کنار بگذار” به قدر یک مشت “به قدر یک لبخند”تا فراموش نکنیم که عاشق بوده ایم”تاعاشق بمانیم وعاشق بمیریم.(دکتر علی شریعتی).

 

 

جهان کس هر به اندازه ی وسعت فکر اوست

قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)

در دنیاجای کافی برای همه هست پس به جای اینکه جای کسی را بگیری سعی کن جای خودت را پیدا کنی .

دوست داشتن بهترین شکل مالکیت و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است.

به خاطر بسپاریم :
تصمیمات خداوند اسرار آمیز ، اما همواره به سود ما می باشد

 

دکتر علی شریعتی

 

خدایا ازعشق امروزمان برای فردایی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم قدری کنار بگذار” به قدر یک مشت “به قدر یک لبخند”تا فراموش نکنیم که عاشق بوده ایم”تاعاشق بمانیم وعاشق بمیریم.(دکتر علی شریعتی).

 

 

دکتر علی شریعتی)

 

با تمام وجود گناه کردم و در تکرار آن اصرار!
اما نه نعمتش را از من گرفت، نه گناهانم را فاش کرد!
اگر اطاعتش را کنم چه میکند؟
(دکتر علی شریعتی)

خداوندا !!!
دستهایم خالی است و دلم غرق در آرزوها، یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن...
(کوروش کبیر)